یکی از ویژگی های انسان های موفق، جامعه گریز بودن آن ها است. نه به این معنا که با مردم ارتباط نداشته باشند یا مردم آن ها را دوست نداشته باشند، بلکه از این نگاه که به علت تفکر و دید متفاوتشان نسبت به دیگران و انتخاب تصمیماتی که در جامعه رایج نیستند مسیر متفاوت و جدایی از مسیر دیگران را طی می کنند.

من همیشه در طول زندگی ام به علت متفاوت بودنم با دیگران احساس اندوه می کردم و این تفاوت از هر نظر برایم محسوس بود و به آن عادت کرده بودم. اما همیشه در دلم غمی عمیق سنگینی می کرد. گوشه گیر بودم و آنچنان با کسی ارتباط برقرار نمی کردم. گویی همان معنای اول از جامعه گریز بودن را احساس می کردم.

اکنون که خودم را در این مسیری که برای طی کردن انتخاب کرده ام بازبینی می کنم، باز هم تفاوت های خیلی زیادی از خودم نسبت به افراد معمول جامعه میبینم. دغدغه ها، تفکرات، اهداف، سبک زندگی و تفریحات متفاوت، هوش مالی منحصر به فرد، دقت خیلی بالا و در ضمن هوش هیجانی و روابط اجتماعی پایین نمونه ای از تفاوت های بارز من هستند. با وجود صحت داشتن این موضوع که افراد ویژگی های متفاوت و نقاط قوت و ضعف خودشان را دارند و این امر بدیهی است، این تفاوت هایی که در مورد خودم بازگو کردم در مقایسه با خصوصیات یک شخص نبود بلکه در قیاس با خط روند ویژگی های کلی افراد معمول عرف جامعه بود. این تفاوت های بیان شده نه فقط تفاوت های لفظی بلکه میزان شدت آن تفاوت ها مورد تاکید بود. واضح است که قطعا شدت پایین بودن هوش هیجانی و ارتباطات هم برایم مورد توجه است و کلید رسیدن به موفقیت در راستای اول، بهبود این ویژگی ها است.

طی این چند سال اخیر، این که با چه کسی نزدیک باشم برایم اهمیت زیادی داشت. همیشه از خود این سوالات را نسبت به هر فرد می پرسیدم. "آیا اهداف این شخص در حد حتی کمی نزدیک به اهداف من است؟" / "آیا نوع نگاه و دید این فرد به نوع نگاه من تا حدودی شبیه است؟" / "آیا او من را در رسیدن به اهدافم یاری می کند؟" / "آیا می توانیم در یک مسیر کمک روی همدیگر باشیم؟" که جواب های مورد انتظارم را نمی شنیدم و در نتیجه همیشه فاصله ارتباطاتم را با افراد اطرافم حفظ می کردم. با این که هنوز هم همینطور هستم و کاملا موافق اهمیت انتخاب صحیح دوستان خود هستم اما تصمیم دارم اتباطاتم را گسترده تر کنم و علی رغم رعایت فاصله ی مناسب با افراد، روابط عمومی و رایج خود را با مردم افزایش بدهم. حتی این کار می تواند سبب پیدا کردن افرادی مشابه خودم شود تا در کنار آن ها با کمک هم بتوانیم مسیر موفقیت را طی کنیم.

در ادامه ی حرف هایم در باب تفاوت ها می گفتم که با وجود این که هم اکنون هم تفاوت های محسوسی نسبت به افراد معمول جامعه دارم، اما جامعه گریزی را از نوع معنا و نگاه دوم در حال تجربه کردن هستم و با بهبود مهارت های ارتباطی و هیجانی خود، جامعه گریزی با معنای اول را از وجود خود ریشه کن می کنم.

حال برخلاف گذشته هایم از داشتن تفاوت های زیادم نسبت به دیگران خشنودم. چرا که اگر من از دوران کودکی تا به حال مشابه سایر افراد می بودم، ممکن بود اکنون این تفکر و نگاه متفاوتم را نمی داشتم و مسیر زندگی و دغدغه هایم مثل افراد دیگر می بود. بهتر است علی رغم داشتن ضعف های زیاد، روی نقاط قوت خود تخصص بدست آورم و علاوه بر بهبود بخشیدن روی نقاط ضعف خود، با ویژگی های قوی و منحصر به فردی که دارم، سایر مهارت های ضعیف تر خود را کاور کنم. ممکن است به علت خوب نبودن قوه ی تکلمم سخنران برجسته ای نشوم ولی میتوانم با متخصص شدن در نوشتن، نویسنده ی برجسته ای بشوم و در کنارش با کسب مهارت های بیان و بهبود تکلمم، چند سخنرانی سالیانه در حد خوب هم داشته باشم. این گونه هم در یک مهارت متخصص می شوم و هم علی رغم بهبود بخشیدن مهارت دیگر، به علت عالی بودن در مهارت تخصصی ام، ضعیف تر بودن این مهارتم دیگر آنقدر به چشم نمی آید.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : تفاوت ,جامعه ,افراد ,مهارت ,مسیر ,نسبت ,جامعه گریز ,افراد معمول ,گریز بودن ,بهبود بخشیدن ,معمول جامعه ,افراد معمول جامعه
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Hosein Asadi زبان کوکان خود را ب ما بسپارید رسانه یوشنا عجب رسميه کمک به تو داستان برای یک دقیقه بلاغ مبین (بسیج مسجد الجواد ع) مقالات آرایشی